سطل های رنگی زباله!

ساخت وبلاگ

نکته نخست: هر دو سال یکبار، دمخور فصلی می شویم به نام فصل تکلیف و حضور در انتخابات! جمع، جمع احساس تکلیف می شود. در فصل تکلیف این دوره هم، دوستانی عزم حضور کرده‌اند که رزومه کاری‌ و پرونده‌های مالی‌آنها حتی برای احراز پست مدیریت مجتمع مسکونی کاکتوس هم کفایت نمی‌کند.

نکته دیگر: شاید به خاطر داشته باشید که احتمالا پرشورترین حضور جریان های سیاسی در عرصه مدیریت شهری ایران، انتخابات دور اول شوراهای شهر بوده است. حضور چندین چهره برجسته سیاسی در ترکیب اولین شورای اسلامی شهر تهران و بسیاری از شهرها موید این انگاره است. در آن زمان، تصور می شد چنین توجهی از سوی سیاستمداران به حوزه مدیریت شهری می تواند نقطه آغاز یک تحول در این حوزه باشد اما تجربیات بعدی نشان داد احزاب عمدتا از سر توهم و عدم شناخت کافی از مسائل این حوزه و میزان اختیارات و امکانات یک عضو منتخب شورای شهر، پا به چنین عرصه ای گذاشته بودند. برای مثال قابل ذکر است که چند روزی بعد از آغاز به کار اولین شورای شهر تهران، در پی انتشار خبری مبنی بر حمله به تظاهرات دختران دانشجو در شیراز، اعضای این شورا با صدور بیانیه ای خواستار مجازات حمله وران، حل مشکلات دختران دانشجو در سراسر کشور و رعایت حقوق زنان ایران شدند. روابط عمومی وقت وزارت کشور در پاسخ به این بیانیه، اطلاعیه ای منتشر کرد که عمدتا شامل مواردی از قانون شوراهای اسلامی شهر و روستا بود. در این اطلاعیه یادآوری شده بود که شورای شهر تهران فقط شورای شهر تهران است؛ این شورا فقط در حوزه مدیریت شهری دارای اختیارت است و مسائلی که مرتبط می شود با وظایف شهرداری، یعنی حوزه خدمات شهری تهران. به نظر می رسید که شورای شهر پاسخی برای این اطلاعیه نداشت. شاید هم اولین بار بود که اعضای این شورا متوجه حدود واقعی اختیارات و وظایفشان می شدند. احتمال می رفت که به همین خاطر باشد که چندی بعد یکی یکی، آن سیاستمداران برجسته از شورای شهر رفتند و منتخبان علی البدل جایشان را گرفتند. چندی پیش در وبلاگم، درباره انتخابات در ساختار سیاسی کشور آلمان مطلبی نوشته بودم. در آن مطلب به نقل از یک مقام محلی یکی از شهرهای این کشور اشاره ای شده بود به نقش احزاب در انتخابات شهرداری محلی آلمان. وی نه به طنز بلکه به جد گفته بود: مردم در انتخاباتی که مقیاس های کلان کشوری را در بر می گیرند، مثل انتخاب رئیس جمهور یا اعضای پارلمان، به طور معمول رویکردهای احزاب را مورد توجه قرار می دهند اما در انتخابات شوراهای محلی یا شهرداران مناطق اینگونه نیست، زیرا به نظر آنها دیپلماسی خارجی دمکرات مسیحی یا سوسیال لیبرال قابل تصور است، اما ماشین های حمل زباله و کانال های فاضلاب و چراغ های راهنمایی بر این مبنا قابل تقسیم نیستند! وی تاکید می کرد احزاب بزرگ البته برای مدیریت شهری برنامه دارند، اما فقط در مقیاس کلان شهر، نه بر این مبنا که بخواهند بگویند اگر ما برنده انتخابات شورای شهر شویم، احتمالا رنگ بهتری برای سطل های زباله پیدا می کنیم! مردم ترجیح می دهند در مقیاس های کوچک بیشتر به سلایق و نظریات کارشناسی رجوع کنند تا انگاره های حزبی.

دو مثال پیش گفته برمی تابند که نقش احزاب در مدیریت شهری پبچیده است. مدیریت شهری نقطه تماس و اصطکاک حاکمیت با مسایل و زندگی روزمره مردم است و نمی شود که یک حزب برای زندگی مردم نه برنامه داشته باشد نه اقدام عملی برای مدیریت اجرایی در این حوزه. اگرچه بهتر است که احزاب به جای فرستادن سیاست بازان نطاق خوش سخن به صحن شوراها، در پی مجاب کردن شهروندان به رویکرد به نگره های کارشناسی مفیدتر در این زمینه باشند.

نکته پایانی: البته باید در نظر داشت که در ساختار سیاسی ایران مدیریت شهری فقط یکی از وظایف و اختیارات 26 گانه این حوزه، یعنی موضوع خدمات شهری را به عهده دارد و همین باعث می شود که جریان های بزرگ سیاسی در کشور چندان تمایلی برای تمرکز کافی در این زمینه نداشته باشند. مگر آنکه بدبینانه نگاه کنیم و بینگاریم اغلب دستیابی به مدیریت شهری زمینه سخت افزاری و بیشتر نرم افزاری برای ارتقا به سطوح بالاتر حاکمیت را فراهم می آورد و از این نظر برای احزاب در ایران چندان هم فضای بدون جاذبه ای نیست.

این موضوع بر می تابد که برخی کاندیداهای حضور در شوراهای شهر نه تنها تاکنون بر مرزبندی ها و وظایف محوله وقوف نیافته اند بلکه میز شورا را محلی برای فرصت های مختلف از دست رفته در زندگی شخصی خود می دانند.

+ نوشته شده در جمعه ۱ اردیبهشت ۱۳۹۶ساعت 0:26 توسط بهروز عیدی |
مهرزاد نیکزاد...
ما را در سایت مهرزاد نیکزاد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : behroozeidia بازدید : 171 تاريخ : چهارشنبه 7 تير 1396 ساعت: 16:06